مدح و شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
ستارۀ سحر از بین کهکـشان میرفت و جان ز پیکـرۀ هفت آسمان میرفت سحر زمان طلوع است از چه رو خورشید غروب کرد در آن روز و نیمه جان میرفت؟ به خلق، راه خـدا را فـقـط نـشان میداد ولی شبانه و تـنها و بینـشان میرفت اگرچه کوفه پُـر از گوش کَر شده اما برای گـفـتن این آخـرین اذان میرفت از آسمان نـرسـیـده به جـاش قـربـانی ذبیح کوفه خودش سمت امتحان میرفت شکـست پـایۀ اسـلام در هـمان لحـظه که از دو پای ولی خـدا توان میرفت نه بیـن مسجـد کوفه که بـین آن کوچه تمام هستی حیدر همان زمان میرفت غـزل تـمـام شـد و مـاجـرا تـمـام نـشـد به سمت کـرببلا تازه داستان میرفت |